کارکرد پیام‌های دینی در ارتباطات اجتماعی از دیدگاه قرآن 
  کلیات بیان مسئله
پیام، محوری‌ترین عنصر در ارتباطات است که بدون وجود آن اصولا ارتباطی صورت نمی‌گیرد. کارکردهای مختلفی را برای پیام می‌توان برشمرد. پیام‌ها هم کارکرد مثبت دارند و هم کارکرد منفی. پیام‌های مثبت، کارکردهای مثبت و پیام‌های منفی کارکردهای منفی دارند. کارکردهایی مثل ایجاد یأس در جامعه، سیاه‌نمایی، فریب، دروغ، تهمت، بهتان، ریا، غفلت‌زایی، شقاوت و بدبختی، تشتت و اختلاف، ناکارآمدی، اشاعه فحشا و ... از کارکردهای پیام‌های منفی‌اند. در واقع به‌دلیل اینکه پیام‌های منفی دارای کارکردهای منفی هستند، تولید، ارائه و به‌کار بردن آن‌ها در ارتباطات، مورد نهی قرآن و دین مبین اسلام قرار گرفته‌اند. از دیدگاه قرآن و آموزه‌های آن، پیام باید در چارچوب آموزه‌های الهی قرار بگیرد و جامعه را به اهداف الهی نزدیک کند. هیچ ارتباط‌گری نباید از پیامی استفاده کند که کارکرد منفی در پی دارد. اما پیام‌هایی که کارکردهای مثبت دارند، استفاده از آنها اثرات سازنده و مفیدی بر جامعه می‌گذارند. پیام‌های حق و پیام‌هایی که مورد تأیید قرآن است، دارای کارکردهای مثبت ومفیدی هستند؛ که پیام‌های مقابل آن، به این کارکردها متصف نیستند.
ارتباطات سه‌گانه انسان (با خود، طبیعت و انسان‌های دیگر) که در ذیل ارتباط انسان با خدا قرار می‌گیرد و در قرآن و دیگر منابع اسلامی برای انسان ترسیم شده است، از پیام‌هایی بهره می‌برد که دارای کارکردهای بسیار مطلوب و مفید هستند. در واقع، اگر پیام در مسیر درست خود به‌کار بسته شود، تقوای الهی در مدیریت آن رعایت شود، آثار فراوانی از خود برجای می‌گذارد؛ که آبادی جوامع، سلامت بدن‌ها و گسترش خوبی‌ها، از جمله مهم‌ترین آن‌هاست.[1]
  تعریف مفاهیم
پیام: پیام، عنصری محوری در ارتباطات است که در حالت عادی و در صورت موجود بودن شرایط و مفقود بودن موانع، بر روی آگاهی، نگرش و رفتار انسان بما هو انسان، خودآگاه یا ناخودآگاه اثرگذار است.
 
پیام دینی: هر پیامی که در چارچوب آموزه‌های دینی تولید و ارائه می‌شود؛ چه در آن قصد ترویج ارزش‌های دینی باشد؛ چه بدون قصد و صرفا برای انجام ارتباطات معمول انسانی، رسانه‌ای و دیگر انواع ارتباطات صورت گرفته باشد، پیام دینی است. این نوع پیام، دایره وسیعی از امور شخصی و اعتقادی گرفته تا اقتصاد، سیاست، فرهنگ، سرگرمی، علم، آگاهی و ... را دربرمی‌گیرد. بنابراین ارتباط با خدا، تبلیغات، ارتباط با طبیعت، ارتباط با خود و ... در این دایره قابل فرض است و تبادل، ارائه یا اخذ پیام در این محدوده، ارتباطات دینی محسوب خواهد شد.
 
کارکرد: کارکرد به مجموعه فعالیت‌هایی گفته می‌شود که در جهت برآوردن یک نیاز یا نیازهای نظام انجام می‌گیرد (ریتزر، 1382: 131).
 
ارتباطات دینی: فرایندی است آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته که پیام دینی از طریق آن، در چارچوب آموزه‌های دینی ارسال، دریافت و ادراک می‌شود.
  پیشینه
در ارتباطات کلاسیک به نقش و کارکرد پیام کمتر توجه شده است و نظریات سه‌گانه‌ی «رسانه» (که نظریه‌هایی مثل گلوله برفی، یا اثرهای محدود رسانه جزو آنهاست)، «گروه» (که نظریه‌های مارپیچ سکوت، تعادل هایدر و ... از آن دسته‌اند) و «مخاطب» (که نظریه‌هایی مثل استفاده و رضامندی در آن جای می‌گیرند)، جزو نظریاتی هستند که به مقوله پیام در قالب مباحث دیگری مثل کارکرد رسانه، مخاطب یا گروه نگریسته شده است. در هیچ‌کدام از مطالعات فوق، به کارکرهای پیام توجه درخوری نشده است. تنها موردی که به مقوله پیام به‌صورت مستقل پرداخته، کتاب نیروی پیام نوشته سروان شرایبر است که پیام را دارای چنان نیرویی می‌داند که از هیچ طرفی قابل مدیریت و کنترل نیست. این کتاب نیز تنها در صدد اثبات قدرت و اثرگذاری مطلق پیام است.
در ارتباطات اسلامی وضع به‌گونه‌ای دیگر است و پیام، نقش محوری در ارتباطات اجتماعی دارد؛ برای همین توجه ویژه‌ای بر کارکردهای انواع پیام‌ها در جامعه و اجتماع شده است. قرآن کریم به‌عنوان اولین کتاب آسمانی پر است از بیان پیام‌های مثبت و منفی و کارکردهای آن‌ها. با مراجعه به قرآن و تفاسیر آن درمی‌یابیم که مهم‌ترین و بیش‌ترین حجم این کتاب آسمانی را کارکردهای ‌پیام‌های منفی (تشتت، اختلاف، کفر، دروغ، قتل، ظلم، ناآگاهی و جهالت، اضطراب، شقاوت دنیا و آخرت و ...) و کارکردهای پیام‌های مثبت به‌خود اختصاص می‌دهد؛ تا بشر را به‌سوی پیامی سوق دهد که دارای کارکردهای مثبت و مفیدی برای انسان‌ها و جوامع انسانی است. در طول تاریخ اسلام نیز، در روایات و کتب علمای گذشته وضع به همین منوال بوده است.
  ضرورت و اهمیت تحقیق
عدم شناخت عرصه پیام از دیدگاه اسلام و سیطره شیوه‌ها و روش‌های پیام‌رسانی غربی بر پیام‌رسانی در جامعه دینی، باعث شده، در برخی اوقات، پیام ارسال‌شده با هدف و خواست پیام‌فرست و یا حتی با حق و حقیقت هم‌خوانی نداشته باشد.
مدیریت پیام به‌معنی رایج و متداول فعلی، خاستگاه غربی دارد؛ که با رشد سرمایه‌داری، قالب و شکلی مدرن یافته است. تجاری‌محوری و رقابت‌پذیری در عملکرد سازمانی (علی‌پور، سایت همشهری)، مهم‌ترین مشخصه مدیریت پیام در دنیای اومانیستی است؛ که کارکردهایی چون داشته است. این نوع مدیریت شاید بتواند در خاستگاه اصلی خودش مطلوب باشد؛ بنابراین به‌کارگیری آن در جوامع و کشورهایی که اهداف و ارزش‌های آنها در تعارض و تقابل جدی با ارزش‌های برگرفته از نظام‌های غربی هستند، نیاز به تأمل و دقت بیش‌تری دارد. با وجود اینکه در خاستگاه اصلی خود نیز چالش‌های فراوانی را پیش روی بشریت قرار داده و آسیب‌های جدی فراوانی بر این جوامع تحمیل کرده است. دوری از اخلاق انسانی و الهی و روی‌آوری به اخلاق حرفه‌ای، منفعت‌طلبی صرف در اقناع چشم و گوش بسته مخاطب، ورود به حریم خصوصی انسان‌ها به بهانه‌های مختلف، مصرف‌گرایی، لذت‌گرایی، زدودن اخلاق و معنویت از زندگی اجتماعی انسان‌ها و مسائلی از این دست، و ... از کارکردهای منفی این نوع دیدگاه در جهان امروز است.
نفوذ پیام‌های غیر دینی و غربی در جوامع اسلامی با این مبانی و پیشینه و از سوی دیگر عدم احاطه ارتباط‌گران مسلمان با نقش بی‌بدیل پیام‌های مورد تأیید اسلام، در بیشتر برهه‌ها ارتباطات اسلامی را با چالش‌هایی جدی مواجه کرده است. در صورتی که آشنایی با کارکردهای سالم، صحیح و پرفایده پیام‌های مبتنی بر آموزه‌های الهی، همگان را به شناخت و کاربرد این پیام‌ها رهنمون می‌شود و از تولید و به‌کار بستن پیام‌های مردود جلوگیری می‌کند. بر این اساس شناخت کارکردهای پیام‌های دینی، به ارتباط‌گر مسلمان این امکان را می‌دهد که شالوده ارتباطات خود را بر پایه این پیام‌ها قرار دهد و اطمینان داشته باشد که پیام‌های ارائه شده در ارتباطات او راه‌گشا، کمال‌آفرین و سعادت‌بخش است.
  کارکردهای پیام‌های دینی
مهم‌ترین و اساسی‌ترین کارکردهایی که پیام‌های مبتنی بر آموزه‌های دین مبین اسلام دارند و دیگر پیام‌ها ندارند را می‌توان در عناوین زیر گردآوری کرد:
                              1)      سعادت‌بخشی
یکی از اصلی‌ترین کارکردهای پیام‌های مثبت، سعادت‌بخش بودن آن برای انسان و نیز کمال بخشیدن به وجود انسان در دنیا و آخرت است. به‌عبارت دیگر پیام‌های مبتنی بر آموز‌های الهی انسان را به سعادت دنیا و آخرت هدایت می‌کند و او را از شقاوت دنیا و آخرت بازمی‌دارد. این نوع پیام، با این نوع کارکرد بسیار مورد توجه قرآن کریم است؛ همچنان‌که هدایت انسان‌ها (نور) و بیرون آوردن آنان از ورطه ظلمات (گمراهی)، هدف الهی در بعثت پیامبر(ص) و نازل کردن قرآن‌ دانسته شده است.[2] واژه «ظلمات» در آیات قرآن، استعاره از گمراهی و واژه «نور» استعاره از هدایت است؛ به‌همین جهت پیامبر(ص)، وظیفه‌دار هدایت مردم به‌سوی نور و خارج کردن آنان از ظلمت‌ها (گمراهی‌ها)[3] در پرتو تعالیم قرآن کریم‌ بوده است (هاشمی رفسنجانی، بی‌تا، ج18: 357 و ج19: 120).
آن‌چه از هدایت مد نظر است، هر آن‌چیزی است که انسان را پیروزمندانه به حیات اخروی رهنمون شود. ممکن است این هدایت، مستقیم نباشد ولی زمینه‌ساز هدایت اصلی باشد؛ مثل اینکه انسانی (که اعمال دینی خود را انجام می‌دهد) به کار و تلاش خود در جهت خدمت به جامعه می‌افزاید. تفریحات و سرگرمی‌های سالم نیز، نشاط روحی او را برای ادامه کار بالا برده و خستگی‌هایش را از تنش بیرون می‌کند. در این زمینه علاوه‌بر آیات، روایات فراوانی نیز وجود دارند که بر اهمیت موضوع می‌افزایند (مثل عبادت بودن خواب برای روزه‌دار (بحارالانوار، ج‏93: 248)، تغذیه برای نشاط بیشتر، تقسیم زندگی به سه قسم عبادت، کار و تفریح سالم و غیره). بنابراین پیام بازرگانی، پیام مسرّت‌بخش، پیام کارآفرین و ...، اگر در چارچوب آموزه‌های الهی باشند، کارکرد سعادت‌بخشی خواهند داشت؛ چراکه انسان را در رسیدن به نقطه مطلوب سعادت‌گونه یاری می‌رسانند.
برای همین هدایت به کمال انسانی و سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها ممکن است در تولید کالا برای رفع نیازهای انسان معنی پیدا کند و ممکن است در طنزها و سرگرمی‌های حکیمانه ظاهر شود. در واقع منظور از هدایت در اینجا عام است و فقط شامل هدایت انسان به‌سوی انجام اعمال و دستورات مذهبی نمی‌شود. به‌بیان دیگر، هدایت منحصر در پیام‌های مربوط به تبلیغ دین نیست.
بر این اساس، پیام‌هایی که از طریق رسانه‌ها در جامعه اسلامی ارائه می‌شوند، باید در جهت رشد و تعالی بشر به‌سوی کمال باشند.[4] تعبیر به «رشد» در برخی آیات قرآن کریم[5] تعبیر بسیار گسترده و جامعی است كه هرگونه امتیازی را دربر می‌گیرد؛ راهی است صاف، بدون پیچ و خم، روشن و واضح كه پویندگان را به سرمنزل سعادت و كمال می‌رساند (مکارم شیرازی، 1374، ج25: 104). البته رسیدن به این نقطه مطلوب، مستلزم مدیریتی صحیح، کارآمد و همه‌جانبه است.
  2)      آرامش‌بخشی
یکی از عملیاتی‌ترین شاخص‌های مدیریت پیام، آرامش‌بخشی پیام در ابعاد مختلف امنیت، اتحاد، همدلی، برادری، صمیمیت و ... است. همچنان‌که ادیان الهی، همواره هدایت‌گر مردم و وسیله رسیدن آنان به صلح و امنیت بوده‌اند (هاشمی رفسنجانی، بی‌تا، ج11: 66). دین‌داری و دین‌باوری از طریق ایجاد آرامش و آسودگی خاطر، عوامل بسیاری از امراض را که ریشه در ناراحتی‌های روحی و آشفتگی‌های فکری دارند، برطرف می‌سازد. علاوه‌بر آن در اسلام، آموزه‌ها و دستورات نسبت به مسائل بهداشتی وجود دارد که عمل بدان‌ها جلوی ابتلای به بسیاری از امراض جسمی و روحی را می‌گیرد (فصیحی، 1389: 129). در کل حقایق پیراسته از هرگونه باطل، استوارسازنده دل و آرامش‌دهنده خاطر است.[6] این آرامش هم در فرستنده، هم در گیرنده و هم در فضای جامعه حکم‌فرماست.
طبق آیات نورانی قرآن کریم، یک جامعه ایمانی به‌جهت حاکم بودن پیام‌های مثبت، از هر نوع تعصب و حمیت جاهلی؛ مثل ملی‌گرایی، قبیله‌گرایی، نژادگرایی و ... به‌دور بوده و در اوج آرامش و تقوا قرار دارد.[7] این آرامش به حاکمیت توحید، ارزش‌ها، عدالت و تفکر در جامعه یاری می‌رساند. جامعه‌ای که از آرامش برخوردار است، به‌راحتی می‌تواند پذیرای ارزش‌های الهی باشد، به رشد فکری برسد، به اقامه عدل گردن بنهد و حتی خود، اقامه‌کننده عدل باشد، توحید را در همه امور خود جاری و ساری سازد و بیدار و هدایت‌یافته باشد.
  3)      امیدبخشی
پیام‌های مبتنی بر توحید و عدالت، امیدبخش، نشاط‌بخش و شورآفرین به کارهای خیر هستند و همواره انسان را نسبت به زندگی، رحمت خدا، نتیجه زحمات و صبر و حوصله‌ها و ... ناامید و راغب می‌سازد.
راز موفقیت در زندگی، جدیت و تلاش در مسیر نیل به اهداف است. انسان برای رسیدن به اهداف خود می‌بایست سختی‌ها و گرفتاری‌های فراوانی را در زندگی تحمل نماید؛ تا به نتیجه مطلوب و دل‌خواه خود دست یابد. هدف و غایت ممکن است همواره و برای همه انسان‌ها نتواند سختی‌های نیل به نتیجه را موجه و مدلل سازد؛ چنان‌که بسیاری از انسان‌ها به‌رغم آگاهی از اهمیت هدفشان، جدیت لازم برای نیل به آن‌را ندارند. محدود بودن فواید حاصل از اهداف به مادی و معلول بودن آن، عدم درک درست تعدادی از زندگی و دنیا و محدود کردن آن‌دو به همین زندگی مادی و دنیوی و روحیه راحت‌طلبی و تن‌پروری انسان‌ها، سه عاملی‌اند که اکثر انسان‌ها را از جدیت لازم و تلاش برای نیل به اهداف محروم می‌سازند. اما دین و اعتقاد به آن، به‌کمک ارائه تفسیر درست از انسان و هستی، انسان‌ها را از این عالم محدود و مادی فراتر برده و انسان را با یک عالم جاودانگی به‌مثابه غایت قصوای انسان، مرتبط می‌سازد و در پرتو این تصور، افعال انسان اولا رنگ تقدّس به‌خود می‌گیرند؛ ثانیا پیامد آن نیز منحصر به این دنیا نیست؛ بلکه عمارت زندگی حقیقی و جاودانگی انسان بر پیامد اعمال این جهانی بنا می‌گردد. بدین جهت است که دین همواره روحیه جدیت و تلاش را در انسان زنده نگه می‌دارد و او را از حالت رخوت و تن‌پروری نجات می‌دهد (فصیحی، 1389: 120 و 121).
قرآن به‌عنوان یک پیام آسمانی، برای مؤمنان بشارت است و همواره آنان را به پیروزی در این دنیا و رسیدن به نعمت‌های الهی در آخرت مژده می‌دهد (جعفری، بی‌تا، ج‌6: 194). این كتاب آسمانی بشارت‌بخش مردم با ایمان و متقی به پاداش همیشگی و نعمت پایدار است (طبرسی، 1360، ج14: 35) و در آیه 114 سوره هود می‌فرماید: «حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین می‌برند». در یک روایتی، امیرالمؤمنین(ع) به‌نقل از پیامبر(ص) این آیه را امیدبخش‌‌ترین آیه قرآن معرفی می‌کند. در این روایت، پیامبر(ص) به علی(ع) فرمودند: یا علی! سوگند به خداوندی كه مرا بشیر و نذیر به‌سوی مردم مبعوث كرد، وقتی كه انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته می‏شود و زمانی‌كه رو به قبله كند، پاك می‏شود. یا علی! مثال اقامه‌كننده‏ی نمازهای روزانه، مثل كسی است كه هر روز پنج مرتبه در نهر آبی كه جلوی منزل اوست خود را شستشو كند (قرائتی، 1383، ج5: 391). این آیه و صدها آیه مثل این، همواره امید را در دل مسلمین زنده نگه می‌دارند که حتی اگر برخی، راه‌ها را اشتباه رفته‌اند، بازهم راه بازگشت و جبران وجود دارد. این امیدواری، مسیر رسیدن به توحید و هدایت را هموار می‌سازد و انسان‌ها را در این راه یاری می‌رساند.
  4)      وحدت‌بخشی
وحدت‌بخش یکی از کارکردهای مهم پیام‌هایی است که قرآن و دینی مبین اسلام آن‌ها را تأیید کرده است.
نژادها، قومیت‌ها، زبان و مناطق جغرافیایی، همیشه عامل جدایی جوامع انسانی از هم بوده است؛ چیزی که می‌تواند به‌عنوان یک حلقه اتصال، همه فرزندان آدم را از هر نژاد، زبان، قومیت و منطقه جغرافیایی به هم پیوند دهد، آیین‌های الهی و پیام‌های مبتنی برآن‌هاست؛ که تمام این مرزها را درهم می‌شکند و همه انسانها را زیر یک پرچم جمع می‌کند. نمونه آن‌را در مراسم عبادی سیاسی حج می‌توان مشاهده کرد (مکارم شیرازی، 1374، ج‌2: 99).
پیامبران و ادیان الهی‌ همواره در تلاش و کوشش برای رفع اختلافات و ایجاد همبستگی، همزیستی اجتماعی‌، اتّحاد و تشکل جوامع بشری بوده‌اند (هاشمی رفسنجانی، بی‌تا، ج17: 90)؛ تا به‌واسطه آن کلمه توحید را در جوامع حاکم سازند.[8]
از دیدگاه قرآن، ایمان، عامل وحدت و بی‌ایمانی، کفر و شیطان عامل تفرقه هستند.[9] ایمان نیز مستلزم رعایت همه مواردی است که دین مبین اسلام دستور به رعایت آن‌ها داده است. بنابراین پیامی که بر دین مبتنی است، همواره وحدت‌بخش انسان‌ها و جوامع خواهد بود اما پیامی که چارچوب‌های دینی در آن رعایت نشود، این کارکرد را دارا نخواهد بود؛ بلکه کارکردی مثل تفرقه پیدا می‌کند.[10] این کارکرد مربوط به همه ادیان آسمانی است؛ یعنی پیامی که ادیان آسمانی آن‌را تأیید کنند و در چارچوب آن‌ها ارائه شود، ولو اینکه شیوه‌های متفاوتی را در ارائه و ارسال پیام داشته باشند، وحدت‌بخش جوامع انسانی خواهند بود.[11] وجود این کارکرد در پیام‌های مبتنی بر آموزه‌های اسلامی به‌دلیل این است که آموزه‌های الهی از یک منبع پیام واحد سرچشمه می‌گیرند، منبع واحدی رهبری آن‌را به‌عهده می‌گیرد و همیشه متناسب با محیطی است که در آن ارائه و ارسال می‌شود.[12]
بر این اساس رسانه‌ها باید در حوادث فرهنگی-اجتماعی با به‌کارگیری پیام‌های مبتنی بر آموزه‌های دینی، به وحدت جوامع یاری رسانند و به‌خصوص در فتنه‌ها، عامل فتنه و تفرقه در جوامع اسلامی نشوند. برای اینکه رسانه‌ها بدانند، کدام‌یک از پیام‌ها، مبتنی بر اسلام است و کدام‌یک نیست، بهترین و مطموئن‌ترین راه مراجعه به رهبران دینی و در رأس آن‌ها حاکم دینی است که امروزه با عنوان ولایت فقیه شاخته می‌شود. رهبری جامع‌الشرایط حکومت اسلامی، هدایت جامعه اسلامی را برعهده دارد و محور وحدت در جامعه اسلامی است؛ چراکه اصلی‌ترین فلسفه وجودی رهبری شایسته در رأس حکومت اسلامی، وحدت بخشیدن به جامعه در حول محور توحید است. رهبری جامعه اسلامی، به‌دلیل تسلط کافی خود بر دستورات الهی، هدایت و مدیریت جامعه اسلامی را به بهترین نحو به‌عهده می‌گیرد و جامعه را از تشتت و اختلاف می‌رهاند.[13]
  5)      آگاهی‌بخشی
یکی از کارکردهای اصلی پیام‌های دینی، آگاهی‌بخش بودن آن‌هاست. اهمیت کارکرد آگاهی‌بخشی تا حدی است که از دیدگاه قرآن، اگر به مخاطب آگاهی داده شود، خودش به‌درستی، پیام را ادراک کرده، پذیرفته و براساس آن عمل می‌كند. اما نتیجه ناآگاهی چیزی جز کفر و بی‌فرهنگی نیست.[14] در منطق قرآن، «افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهی آلت دست كافران و منافقان قرار می‏گیرند و از خود آنها هم بی‏منطق‏تر می‏شوند» (قرائتی، 1383، ج5: 131).
مسائل دینی و اجتماعی در پرتو آگاهی مردم به ظهور می‌رسد. در بیان قرآن، «اتحاد، هم‌بستگی و تحزّب زمانی امكان‌پذیر است كه مردم آگاه شده و احساس نیاز نمایند؛ با گفتن متحد شوید، كاری از پیش نمی‌رود، باید به مردم آگاهی داد و بیدارشان نمود و نیاز را فهمانید تا همچون بیمار، احتیاج به درمان را احساس كنند؛ امروز باید چهره استعمارگران و نوكران آنها را به مردم مسلمان مشخص كرد و فهمانید كه: چگونه دین، عفت، اقتصاد، منابع طبیعی، فرهنگ، اخلاق، استقلال و همه چیز ما را تاراج می‌كنند و سرسپردگان اجنبی به‌نام زمامدار مسلمان چگونه نقشه آنها را پیاده می‌كنند و چگونه به عیاشی و چپاول و از بین بردن اسلام و زحمات پیامبر عزیز مشغول هستند» (قرشی، 1377، ج‌2: 156).
خداوند در آیه 6 سوره توبه به پیامبر بزرگوار اسلام(ص) دستور می‌دهد، اگر بعد از حکم جهاد، شخصی از مشرکین و کفار امان خواست تا پیرامون دین مبین اسلام تحقیق کند، باید به او مهلت داده شود. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «این آیه، برخلاف آیات قبل از خود که دستور جهاد و قتل کفار و مشرکین معاند را صادر کرده بود، دستور می‌دهد هرکس پناه خواست تا پیرامون دین خدا تحقیق کند، به او پناه دهید. پناه دادن به پناه‌خواهان را وقتی واجب کرده که به احتمال زیاد، نتیجه پناهنده شدن، مسلمان شدن و یا چیزی باشد که نفعش عاید اسلام گردد». «آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه اعتقاد به اصل دین باید به حد علم یقینی برسد و اگر به این حد نرسد، یعنی اعتقادی آمیخته با شک و ریب باشد، کافی نیست؛ هرچند به حد ظن راجح (گمان قوی) رسیده باشد، به‌شهادت اینکه خدای تعالی در چند جای قرآن از پیروی ظن مذمت نموده و به پیروی علم سفارش کرده است[15]» (طباطبایی، 1374، ج‌9: 208 و 209). بنابراین آگاهی‌بخشی کارکردی بسیار مهم برای پیام‌های دینی است؛ که پیام‌های غیر دینی از داشتن این کارکرد محروم‌اند. در اینجا به دونوع از پیام‌هایی که در چارچوب آموزه‌های الهی و دینی تولید و ارسال می‌شوند و از دیدگاه قرآن، بیشترین کارکرد آگاهی‌بخشی را دارند اشاره می‌شود؛ تا فهم موضوع کمی ملموس‌تر شود:
  الف) اطلاع‌رسانی
نوعی از پیام‌ها که از دیدگاه قرآن دارای کارکرد آگاهی‌بخشی آشکار است، اطلاع‌رسانی است. اطلاع‌رسانی در دو سطح انجام می‌شود. یك سطح آن در ارتباطات بین فردی است كه شخص با استفاده از از پیام اطلاع‌رسانی به مخاطب آگاهی می‌دهد. سطح دوم، سطح كلان‌تری است؛ كه به نهاد خبرگزاری مربوط می‌شود. به‌گفته مولانا، اطلاعات در جامعه با ارزش رابطه دارد و نمی‌تواند بی‌طرف و خنثی باشد. از دیدگاه اسلام، ارتباطات با حکمت، علم و دانش، اطلاعات و داده‌ها سرو کار دارد و همه اینها باید به‌هم پیوسته باشند (مولانا، 1388: دوازده). مهم‌ترین و اصلی‌ترین کارکرد اطلاع‌رسانی، آگاهی‌بخشی است. شاید بتوان خود اطلاع‌رسانی را به‌عنوان یک کارکرد در ارتباطات و رسانه مطرح کرد؛ اما به‌هرحال خود اطلاع‌رسانی دارای کارکرد آگاهی‌بخشی است.[16] بالا بردن سطح آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فنی، علمی و ... در زمره کارهایی است که اطلاع‌رسانی به آن می‌انجامد. اصولا بسیاری از احکام حقوقی و کیفری و اقتصادی که دامن‌گیر موضوع خبر می‌شود، به‌لحاظ تأثیری است که این پدیده در تولید آگاهی نسبت به یک مضمون در میان مخاطبان خود دارد (فخار طوسی، 1385: ص44 تا 47 و 90 تا 91).
  ب) تاریخ
تاریخ، یکی از عوامل آگاهی‌بخش به انسان‌هاست که قرآن کریم بر آن عنایت ویژه‌ای دارد. قرآن، مسلمانان را از اینكه همانند اقوام پیشین، همچون یهود و نصاری، راه تفرقه و اختلاف را در پیش گیرند و عذاب عظیم برای خود بخرند، برحذر می‌دارد و آنها را به مطالعه تاریخ پیشینیان و سرنوشت دردناك آنها پس از اختلاف و تفرقه دعوت می‌كند (مکارم شیرازی، 1374، ج‌3: 43).
از دیدگاه قرآن، «تاریخ وسیله‌ی تذکر است، نه عامل سرگرمی» (قرائتی، 1383، ج‌7: 388) و نقل داستان‌های پیشینیان در قرآن، برای یادآوری و بیدارباش است (هاشمی رفسنجانی، بی‌تا، ج11: 153). همچنان‌که از دیدگاه قرآن، ذكر سوابق، زمینه را برای قضاوت درست فراهم می‌كند[17] (قرائتی، 1383، ج‌1: 160). همه این موارد برای این است که مردم آگاه شوند و کورکورانه و غافلانه و جاهلانه در پی هر پیامی نروند. «خداوند با خصلت‌ها و سوابق تاریخی یهود، علیه یهودیان زمان پیامبر(ص) استدلال و مشی آینده آنان را گوشزد می‌کند.[18] این استدلال، بیانگر این است كه تاریخ و سابقه هر امّت، نشان‌دهنده آینده آن و نیز منبعی برای شناخت روحیات حاكم بر آن است» (هاشمی رفسنجانی، بی‌تا، ج3: 172).
بیان مجادلالت تاریخی، مؤمنین را در استفاده از استدلال‌های قوی کمک می‌کند و باعث می‌شود غلبه حق بر باطل در مجادلات و استدلالات نتیجه سریع‌تری بدهد. به‌طور مثال «قرآن[19]، شیوه‌ی جدال مؤمن آل فرعون را بیان می‌كند» (قرائتی، 1383، ج‌10: 245)؛ تا از این طریق، استدلال‌های محکم او را در جامعه حاکم سازد.
از سوی دیگر كافران و تكذیب‌كنندگان پیامبران، در هر عصری همان شیوه‌ای را داشته‌اند، كه كافران عصر پیامبر قبلی داشتند و روش برخورد كافران در زمان‌های مختلف، مشابه هم بوده است. از این جهت است كه قرآن، خط فكری كافران را در طول تاریخ یكی دانسته و تكذیب‌كنندگان پیامبران بعد از نوح را، ادامه‌دهندگانِ راه كافرانِ زمانِ نوح قلمداد می‌كند و می‌فرماید:[20] آنان (تكذیب‌كنندگان پیامبران) بعد از نوح، در صدد آن نبودند به چیزی كه پیش‌تر آن‌را تكذیب كرده‌اند، ایمان بیاورند (جعفری، بی‌تا، ج‌5: 129).
 
از دیدگاه قرآن، آگاهی‌بخشی تاریخ، نسبت به گذشتگان، قوانین حاکم بر طبیعت بشری، سنت‌های الهی و سرنوشت مشترک برای کسانی که مثل گذشتگان عمل کنند، خود دارای کارکردهایی است که به دو مورد از آن‌ها اشاره می‌شود:
·     عبرت‌دهی؛ قرآن انسان‌ها را دعوت می‌کند که تاریخ را مطالعه کنند تا از وقایع تاریخی عبرت بگیرند و به سرنوشت پیشینیان گرفتار نشوند. گاهی لازم است آثار گذشته و خرابه‌های باستانی حفظ شوند و مورد تعمیر و بازسازی قرار نگیرند (قرائتی، 1383، ج‌9: 142)؛ تا نشانه‌های آشکار خدا را بتوان به همه نشان داد. به‌طور مثال آیات 34 و 35 سوره عنکبوت، باقی ماندن آثاری از شهر ویران‌شده قوم لوط را به‌عنوان نشانه روشن قدرت خدا به‌تصویر می‌کشد (هاشمی رفسنجانی، بی‌تا، ج14: 55). از دیدگاه قرآن، بیان فلسفه‌ی تاریخ، مایه‌ی عبرت نسل حاضر و آیندگان است (قرائتی، 1383، ج‌9: 142 و ج‌5: 191).
 
·     تسلی‌بخشی؛ تاریخ، بیان پیروزی همیشگی مؤمنین بر مشرکین و کافرین است؛[21] برای همین آشنایی با تاریخ، عامل تسلّی مؤمنین و جامعه اسلامی است (قرائتی، 1383، ج‌9: 213). کسانی که با جریان تاریخ آشنا هستند و آن‌را مطالعه کرده‌اند، دیدی وسیع و بلندمدت نسبت به مسائل روزگار دارند و می‌دانند که دیر یا زود ظلم برچیده شده و قسط و عدل، ولو به‌صورت موقت حکم‌فرما می‌شود. آیات متعدد قرآن، علت نابودی اقوام گذشته را ظلم و ستم آنان ذكر می‌کند؛ اما «واژه ظلم آن‌چنان مفهوم جامعی دارد كه هرگونه گناه و فسادی را دربرمی‌گیرد» (مکارم شیرازی، 1374، ج8: 243). برای همین، اضطراب و نگرانی در پیشامدها و پیامدها بر مطالعه‌کنندگان تاریخ مستولی نشده و آنان همواره با آرامش به قضایا خواهند نگریست.
  6)      معنویت‌بخشی
یکی از مهم‌ترین کارکردهای پیام‌های دینی، معنویت‌بخشی به انسان‌ها و جوامع است. منظور از معنویت، داشتن اخلاص و به‌خاطر خدا انجام دادن كارهاست.[22] ادیان آسمانی در پیام‌های خود از بین همه جنبه‌هایی که یک پیام می‌تواند داشته باشد، فقط جنبه‌های معنوی و هدایتی پیام‌ها را بیان می‌کنند؛ تا دیگر پیام‌ها در پرتو پیام‌های معنوی و هدایتی، رشد و توسعه پیدا کنند.[23] به‌فرموده امام خمینی(ره)، «معنویات اساس اسلام است» (امام خمینی، 1386: 57).
معنویت‌بخشی نمودهای فراوانی از آخرت‌گرایی، تقواگرایی، اخلاص‌گرایی و ... است که رسانه‌ها می‌توانند در همه پیام‌های خویش آن‌ها را به تصویر کشیده و در متن جامعه جاری سازند. پیوند دنیا و آخرت و یا به‌عبارتی مزرعه آخرت بودن دنیا، مسئله‌ای است که در آیات و روایات فراوانی به آن پرداخته شده است؛ به‌همین جهت برخی از احکام الهی گرچه حکمت‌ها و فلسفه‌های فراوانی دارند، یکی از فلسفه‌هایش شبیه‌سازی قبر و قیامت برای انسان‌هاست؛ چراکه هیچ‌کس قبل از مرگ آن‌را تجربه نمی‌کند و شبیه‌سازی آن با برخی اعمال که تا حدودی حتی با عقل معمولی قابل درک نیست، کمک زیادی برای درک آن صحنه‌های غیر معمول می‌کند. برخی از احکام و اعمال، قسمت کوچک‌تر و برخی دیگر قسمت بزرگی از قبر و قیامت را نمایان می‌کنند؛ به‌طور مثال، درباره حکمت‌ها و فلسفه‌های حکم روزه، در برخی روایات آمده که با گرسنگی و تشنگی در ماه رمضان، گرسنگی و تشنگی قیامت را به‌یاد آورید. اعمال حج صحنه عینی‌تری را به نمایش می‌گذارد؛ آن‌جا که همگی از قبرها بلند شده و به محشر فراخوانده می‌شوند. بنابراین یکی از اهداف و فلسفه‌های حج، یادآوری و آمادگی برای قبر و قیامت است. امام صادق(ع) در ذیل آیه 97 سوره مبارکه آل عمران، می‌فرمایند: بدان که خداوند حج را واجب نفرمود و آن‌را از میان همه طاعات (با منتسب کردن به خود در سخنش وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ) به خود اختصاص نداد، مگر برای آماده شدن و اشاره نمودن به مرگ و قبر و رستاخیز و قیامت» (هاشمی رفسنجانی، بی‌تا، ج2: 558).
معنویت‌بخشی انسان‌ها را حول محور توحید و ارزش‌ها گرد می‌آورد و توجه‌ها را از مادیات به دستورات الهی سوق می‌دهد و او را به رعایت تقوا رهنمون می‌شود. تقوا، نوعی عصمت و تذکر، همانند تقبیح کردن عمل زشت است (مدرسی، 1377، ج‌7: 193)؛ که در پرتو توحید و هدایت محقق می‌شود و اهداف دیگر، در پرتو تقوا رشد می‌یابند. تقوا به‌معنای حفظ نفس از نافرمانی پروردگار خویش است و نافرمانی پروردگار یا در سایه کفر اتفاق می‌افتد و یا در سایه گناه. برای همین، هدف از ارسال قرآن نیز افشاندن بذر تقوا در نفس انسان ذکر شده است.[24] به‌بیان دیگر، خداوند پیامبران را از آن‌رو فرستاده که آنان را از گناهان و کارهایی که به گرفتاری به عذاب منجر می‌شود، بازدارند[25] (مدرسی، 1377، ج12: 47).
با معنویت‌بخشی به جامعه، انسان‌ها تقوای بیش‌تر و اخلاص بالاتری را تجربه می‌کنند؛ برای همین در برخوردهای اجتماعی و سیاسی به‌جای کشمکش‌های بی‌جا، تنها به انجام وظیفه مبادرت می‌کنند؛ در امور اقتصادی، قناعت را پیشه خود ساخته و محرومین را از بهره‌های مادی و دنیوی خود محروم نمی‌کنند؛ در امور فرهنگی، مسائل سازگار با اسلام را می‌پذیرند و با فرهنگ‌های دیگر با احترام و تواضع برخورد می‌کنند و در زندگی زناشویی و خانوادگی خود صمیمیت‌ها و تکریم‌ها را مسلط می‌کنند. به‌طور خلاصه در همه امور زندگی خصوصی و اجتماعی، تقوا و معنویت حکم‌فرما می‌شود و در سایه آن، ایمان به وحدانیت خدا، هدایت در مسیر تکاملی، اقامه عدل و رشد فکری و عقلی محقق می‌شود.
  7)       کرامت‌بخشی
یکی دیگر از کارکردهای اساسی پیام‌های دینی از دیدگاه قرآن، کرامت‌بخشی به انسان است. اولین کرامت را خود خداوند به انسان داده است؛ آن‌زمانی‌که به فرشتگان دستور داد به آدم سجده کنند.[26] تعبیر به یا بنی آدم (ای فرزندان آدم!) در جای جای قرآن[27] نیز ادامه همان کرامت‌بخشی است که به انسان بفرماید: تو از نسل همان آدمِ(ع) شایسته کرامتی. یا تعبیر عاطفی عبادی[28] (بندگان من!) برای کرامت دادن به انسان مؤمنی است که لیاقت و شایستگی بندگی خدا را پیدا کرده است. آیه 10 سوره مبارکه انبیا، قرآن را کتابی معرفی می‌کند که کرامت، شرف، بزرگواری، سعادت و رشد انسانی در آن گنجانده و رعایت شده است و در برخی آیات[29]، نعمت‌ها و روزی‌های الهی به بشر در دنیا و آخرت را کریمانه و همراه با کرامت می‌خواند. با توجه به اينكه «كريم» به‌معنى هر موجود شريف و پر ارزش است، مفهوم وسيعى دارد كه تمام نعمت‌هاى گرانبهاى معنوى و مادى را شامل مى‏شود (مکارم شیرازی، 1374، ج14: 135).
موضوع کرامت انسان و تکریم وی از جانب پروردگار در بسیاری از آیات و روایات مورد تأکید قرار گرفته است[30]؛ اما روشن‌ترین گواه این موضوع آیه 70 سوره اسرا است، آنجا که می‌فرماید:
«ولقد کرّمنا بنی آدم و ... و فضّلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلاً»
«و همانا گرامی داشتیم فرزندان آدم را و ... و برتریشان دادیم بر بسیاری از آنان که آفریدیم برتری دادنی».
در اینجا چند نکته می‌تواند مطرح شود که به‌ما در فهم بهتر آیه یاری می‌رساند. نخستین نکته، در معنی بنی‌آدم است و اختلاف آن با واژه انسان. با نگاهی به تفاسیر می‌توان چنین برداشت کرد که واژه بنی‌آدم به حالتی ویژه از انسان اشاره دارد و دربرگیرنده صفات مثبت وی است. دومین نکته‌ای که از این آیات با مراجعه به تفاسیر می‌توان دریافت، گستردگی موارد تکریم و شمول آن بر همه انسانها اعم از مشرک، کافر و مسلمان است. تکریم و تفضیلی که در آیات یادشده بدان اشاره شده است جدای از کرامت‌ها و برتری‌هایی است که خداوند به عده‌ای به‌طور خاص عنایت فرموده است و به‌دلیل این‌که ویژه جنس بشر در مقابل دیگر آفریده‌ها است، شامل تمام انسانها می‌شود و در این خصوص فرقی میان مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد. نکته دیگری که از آیات یادشده قابل برداشت است معنای تکریم و تفضیل و اختلاف آن‌دو باهم است (باهنر و همایون، 1388: 207 تا 211). مفسران در بیان این نکته مواردی چند را بیان نموده‌اند. در تفسیر نمونه چنین می‌خوانیم:
«در اینکه میان این دو چه تفاوت است، نظرهای گوناگونی وجود دارد. بعضی گفته‌اند کرّمنا به مواهبی اشاره دارد که خدا ذاتاً به انسان داده است و فضّلنا به فضائلی اشاره دارد که انسان به توفیق الهی کسب می‌کند.
این احتمال نیز بسیار نزدیک به‌نظر می‌رسد که جمله‌ی کرمنا به جنبه‌های مادی و فضلنا به مواهب معنوی اشاره می‌کند، زیرا کلمه فضلنا در قرآن بیشتر به همین معنا آمده است» (مکارم شیرازی، 1374، ج12: 200-199)
از مجموع این بررسی‌ها چنین برمی‌آید که انسان در جهان آفرینش و در میان دیگر موجودات دارای جایگاهی والاست، و این امر ناشی از عنایت خداوندی به او است، تمامی افراد بشر در این نکته مشترکند و تفاوتی میان آنان از حیث میزان تقربشان به درگاه الهی نیست. مهم‌ترین ویژگی انسان در این خصوص همان عقل است که انسان به حسب اعمال خود می‌تواند در قوسی از اعلی علیین تا اسفل سافلین سیر کند. رشد و تعالی انسان در گرو استفاده از عقلی است که با آن مورد تکریم الهی قرار گرفته است (باهنر و همایون، پیشین).
قرآن کریم[31] درباره برخوردها، ارتباطات، انفاق‌ها و بخشش‌های مسلمانان نیز دستور می‌دهد، کرامت انسان‌ها را رعایت کنید و از بهترین و پاک‌ترین موجودی، دارایی، رفتار و سخن خود احسان کنید؛ تا در آن تحقیر و اهانت نسبت به انسان صورت نگرفته باشد.
از دیدگاه قرآن، هر چیزی که با کرامت انسانی که خداوند به بشر داده، مخالف و معارض باشد، مذموم و محکوم است. برهنگی، فحشا، استکبار در مقابل پروردگار و پیام‌های او، تکذیب آیات الهی، کبر، غرور، اسراف، شرکت در مجالس گناه، غنا (و موسیقی) و لهو و لعب، شهادت باطل، تبعیت از شیطان و برنامه‌های او و مسائلی از این دست که با کرامت انسانی سازگاری ندارند، نباید در هیچ‌گونه پیامی نمود داشته باشند و تنها کسانی که آلوده به این گناهان هستند و کرامتی برای خود قائل نیستند، نزد خداوند کرامت ندارند. در مقابل، سجده بر خدا، تبعیت از پروردگار عالمیان، استفاده شایسته از نعمت‌های الهی، رفتن و به‌همراه بردن اهل و فرزندان به مساجد، حل مشکلات مسلمین و مؤمنین در مساجد، آراستگی در مساجد، تبعیت از رسولان الهی، تقوا، اصلاح نفس و جامعه و امثالهم از نمودهای عینی کرامت انسانی است و صاحبان این اعمال و افکار شایسته بهترین کرامت‌هایند. بنابراین پیام‌های مورد تأیید ادیان الهی کرامت‌بخش به انسان‌هایند و پیام‌های خالف آن کارکردی متضاد با آن دارند و همواره به تحقیر انسانیت و پایین آوردن کرامت او منجر می‌شوند.
 
8) توانمندسازی
توانمندسازی[32] یکی از کارکردهای مهم پیام‌های دینی است. توانمندسازی افراد به‌معنی تشویق افراد برای مشارکت بیشتر در تصمیم‌گیری‌هایی است که بر فعالیت آنها مؤثر است؛ یعنی فضایی برای افراد فراهم شود تا بتوانند ایده‌های خوبی را بیافرینند و آنها را به‌عمل تبدیل کنند. توانمندسازی، عنصر حیاتی کسب و کار در دنیای نوین است (بغدادی و محمدی، سایت). توانمندسازی با تعیین وظایف متفاوت است. تعیین وظایف به این مفهوم است که افراد چه کارهایی را باید انجام دهند، در حالی‌که توانمندسازی به این معنی است که افراد مسئولیت تصمیمات و اقدامات خود را به‌عهده می‌گیرند. توانمندسازی نیاز به زمان دارد، نیاز به تلاش دارد و به‌معنی بررسی نقش خود به‌عنوان مدیر است (موریس و ویلکاکس، 1379: 6).
در توانمندسازی انسان‌ها مسئولیت‌پذیر بار می‌آیند و مسئولیت‌پذیری امری است که جامعه اسلامی را ارتقا می‌دهد[33] و اندیشه‏ای است كه رسالت الهی بعد از توحید، مطرح می‏كند. از دیدگاه اسلام و قرآن، بشر در برابر عملش مسئول است و پاداش می‏بیند؛ پس اگر از هدایت پیروی كند، به صلح و «سلام» هم خواهد رسید؛ ولی اگر تكذیب كند و رخ برتابد نصیب او عذاب است. این اندیشه‏ای است كه فطرت و سرشت بشر آن‌را تأکید می‏كند و آن سنگ بنای كاخ فرهنگ سالم است (مدرسی، 1377، ج‏7: 144).
رسانه‌ها با به‌کارگیری پیام‌های دینی در جامعه، می‌توانند حس مسئولیت‌پذیری را تقویت کرده و آن‌را به‌صورت یک فرهنگ درآورند؛ تا بتوانند به اهداف مهم‌تری مثل اقامه عدالت در جامعه، بیداری، ارزش‌مداری و رشد فکری دست پیدا کنند.
آزمون‌های الهی، معنویت، ایمان، صبر، بصیرت، تعقل و امثالهم از عوامل مهم توانمندسازی پیام‌ها در جامعه دینی است.[34] قرآن کریم پس از امر به تمهید مقدمات و تأمین تجهیزات لازم برای بازدارندگی از تهاجم دشمنان، درباره تأثیر معنویت مسلمانان در رویارویی با دشمنان در آیات 60، 65 و 66 سوره انفال چنین آورده است: ای پیامبر، مؤمنان را بر کارزار تحریض کن، اگر از شما بیست نفر با استقامت شوند بر دویست نفر غلبه می‌یابند و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، غالب می‌شوند؛ به‌دلیل اینکه آنان مردمی نفهم هستند. اکنون خداوند به‌خاطر ضعفی که در شما هست، کارتان را سبک کرد. اگر از شما صد نفر خویشتن‌دار و با استقامت یافت شوند بر دویست نفر غلبه پیدا می‌کنند و اگر از شما هزار نفر یافت شوند بر دوهزار نفر غالب می‌آیند به اذن خداوند و خدا با استقامت‌کنندگان و صابرین است.
خداوند متعال در این آیات، موازنه قدرت مؤمنان و کفار را به‌سبب سه چیز مهم، یعنی صبر مؤمنان، آگاهی آنان و اذن و توفیق خداوند، ابتدا یک به ده و سپس یک به دو ذکر کرده است. بنابر نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، قوت و ضعف مؤمنان در دو مقطع صدر اسلام علت دو نوع موازنه قدرت بوده است (بختیاری، 1389: 140 و 141).
در بین عوامل معنوی (ایمان، معرفت دینی و بصیرت)، عامل ایمان بیشترین تأثیر را به‌خود اختصاص داده است. ایمان، آن نیرویی است که باورها را در زندگی عینیت می‌بخشد و به صحنه عمل می‌آورد (همان: 148).
بر این اساس رسانه‌ها باید موازنه قدرت مؤمنین با کفار، شیاطین و نفس اماره را به‌نفع مؤمنین و نفس مطمئنه و نفس لوّامه تفسیر کنند و توانمندی آنان را بر نیروهای شیطانی القا کنند. شعار ما می‌توانیم که امام خمینی(ره) در اوایل انقلاب سر داده بود، توانست مسلمین را هم در جبهه جنگ، هم در جبهه اقتصاد و هم در جبهه‌های دیگر به توانمندی لازم برساند. تنبلی، سستی، ناامیدی و احساس عدم توانایی، زنجیرهای بزرگی هستند که بر پای هر ملتی بسته شوند، آنان را زمین‌گیر و ناتوان می‌سازند. استفاده از کم‌ترین امکانات به بهترین نحو، تلاش شبانه‌روزی، قناعت به کم، خدمت به هم‌نوعان و امثال اینها جوامع انسانی را به بالاترین توانمندی می‌رسانند، که رسانه‌ها باید همواره مخاطبین خود را به آن‌ها تحریک کنند.
 
نتیجه‌گیری
با عنایت به آیات قرآن کریم و تفاسیر معتبر شیعی، مشخص شد که پیام‌های دینی دارای کارکردهای مثبت و مهمی هستند که بشر امروزی به آن‌ها نیازمند است. از دیدگاه قرآن، پیام‌های دینی، «امیدبخش» به ادامه حیات، پیشرفت، مغفرت و معنویت، «آرامش‌بخش» دل مؤمنین و مسلمین در حیات مادی و معنوی، «معنویت‌بخش» به انسان‌ها جهت خالص‌سازی اعمال و نیات خود، «سعادت‌بخش» برای رشد، فلاح و رستگاری انسان‌ها در دنیا و آخرت، «کرامت‌بخش» به بندگان خدا و تکریم آنان، «وحدت‌بخش» مسلمین و مؤمنین در ابعاد مختلف برای هم‌افزایی، تعاون وهم‌دلی، «آگاهی‌بخش» به انسان‌ها برای انتخاب، موضع‌گیری، پذیرش و رفتار آگاهانه در مقابل پیام و «توانمندساز» مسلمین و مؤمنین برای اتخاذ تصمیمات، حرکت‌ها و رفتارهای صحیح در زندگی اجتماعی، معنوی و فردی خود هستند.
ارتباطات سه‌گانه انسان (با خود، با طبیعت و با انسان‌های دیگر) که در ذیل ارتباط انسان با خدا قرار می‌گیرد و پیام‌هایی که در این ارتباطات مبادله می‌شود و مورد تأیید قرآن و دیگر منابع اسلامی قرار گرفته‌اند، همه دارای این کارکردها هستند.
  منابع كتاب‌ها و مجلات
1.  قرآن كریم. ترجمه آیت‌الله مكارم شیرازی.
2.  الوانی، سیدمهدی (1384) مدیریت عمومی. تهران. نی. چاپ بیست و پنجم.
3.  امام خمینی، روح‌الله (1386) تبلیغات از دیدگاه امام خمینی. تهیه و تنظیم: رسول سعاتمند. قم. تسنیم. چاپ دوم.
4.       باهنر، ناصر و همایون، محمدهادی (1388) گذرگاه‌های تبلیغات بازرگانی. تهران. پژوهشكده فرهنگ، هنر و ارتباطات. چاپ اول.
5.  بختیاری، حسن (اسفند 1389) بررسی میزان تأثیر معنویت بر توانمندسازی مدیران. مجله علمی و پژوهشی علوم انسانی (مدیریت اسلامی). سال هجدهم. شماره پیاپی81.
6.  جوادی آملی، عبدالله (1388) از معقول تا محسوس در هنر اسلامی (سخنرانی حضرت آیت‌الله جوادی آملی در دیدار با مدیران حوزه آموزش سازمان صدا و سیما). قم. دانشکده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
7.  خندان، محسن (1374) تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی. تهران. مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی. چاپ اول.
8.       ریتزر، جورج (1382) جامعه‌شناسی در دوران معاصر. ترجمه: محسن ثلاثی. تهران. علمی. چاپ هفتم.
9.  سروان شرایبر، ژان لویی (1371) نیروی پیام. ترجمه: سروش حبیبی.تهران. سروش. چاپ دوم.
10.       صادقی، عبدالمجید (1384) اصول مخاطب‌شناسی تبلیغی. قم. زمزم هدایت. چاپ دوم.
11.       عصیانی، علیرضا (1386) تفسیر موضوعی تربیت دینی از منظر قرآن. قم. بوستان دانش. چاپ اول.
12.  عمید، حسن (1386) فرهنگ فارسی عمید (رقعی). تهران. امیركبیر. چاپ سی و چهارم.
13.  گیل، دیوید و ادمز، بریجت (1384) الفبای ارتباطات. ترجمه: رامین كریمیان، مهران مهاجر و محمد نبوی. تهران. مركز مطالعات و توسعه رسانه‌ها. چاپ اول.
14.  فخار طوسی، جواد (1385) پژوهشی فقهی در خبر و خبرگزاری. قم. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. چاپ اول.
15.  فصیحی، امان‌الله (1389) تحلیل کارکردهای دین در جامعه سنتی و مدرن. قم. پژوهشکده باقرالعلوم(ع). چاپ اول.
16.  محمدی ری‌شهری، محمد (1383) اخلاق مدیریت. قم. دارالحدیث. 1389. چاپ ششم.
17.  مولانا، سیدحمید (1388) در نسبت دین و ارتباطات. درآمدی بر کتاب دین در عصر رسانه نوشته استوارت هوور. ترجمه علی عامری مهابادی، فتاح محمدی و اسماعیل اسفندیاری. قم. مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما. چاپ اول.
18.  موریس، استیو و ویلکاکس، گراهام (1379) فن توانمندسازی. ترجمه: گروه کارشناسان ایران. تهران. یساولی.
19.  هوور، استوارت (1388) دین در عصر رسانه. ترجمه علی عامری مهابادی، فتاح محمدی و اسماعیل اسفندیاری. درآمدی بر کتاب (در نسبت دین و ارتباطات): سیدحمید مولانا. قم. مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما. چاپ اول.
  نرم‌افزارها
1)  نرم‌افزار جامع‌التفاسیر نور شامل تفاسیر:
1.  جعفری، یعقوب (بی‌تا) کوثر. بی‌جا. بی‌نا.
2.  طباطبایی، محمدحسین (1374) تفسیر المیزان. ترجمه: محمدباقر مهری. قم. دفترانتشارات اسلامی جامعه‏ی مدرسین حوزه علمیه قم. چاپ پنجم.
3.  طبرسی، فضل بن حسن (1360) مجمع البیان فی تفسیرالقرآن. ترجمه: مترجمان. تحقیق: رضا ستوده. تهران. فراهانی. چاپ اول.
4.  قرائتی، محسن (1383) تفسیر نور. تهران. مركزفرهنگی درسهایی ازقرآن. چاپ یازدهم.
5.  قرشی، سید علی اکبر (1377) تفسیر احسن الحدیث. تهران. بنیاد بعثت. چاپ سوم.
6.  مدرسی، سیدمحمدتقی (1377) تفسیر هدایت. ترجمه: مترجمان. مشهد. بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. چاپ اول.
7.   مکارم شیرازی (1374) تفسیر نمونه. تهران. دارالكتب الإسلامیة. چاپ اول.
2)  مجلسی، محمدباقر، معجم موضوعی بحارالانوار. مرکز کامپیوتری علوم اسلامی.
3)  هاشمی رفسنجانی، اکبر (بی‌تا) تفسیر راهنما. بی‌جا. بی‌نا. نرم‌افزار تفسیر راهنما.
  سایت‌ها
1.  بغدادی هادی و محمدی، محمد (بیتا) توانمندسازی. سایت پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم(ع):
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=43926#_ftnref2. تاریخ مراجعه: 12/11/1390.
2.  قرائتی، محسن (بی‌تا) قرآن و تبلیغ.
http://qaraati.ir/show.php?page=books&book=57&pages20تاریخ مراجعه: 1/11/1390.
3.  علی‌پور، وحیده (19 بهمن 1389) مدیریت دانش، تعاریف و مفاهیم:
http://www.hccmr.com/news.aspx?id=3146 تاریخ مراجعه 15/7/1390.
4.  رضائیان، علی، وثوق، بلال و فرهادیان، علی (بی‌تا) بررسی ویژگی‌های عنصر پیام در ارتباطات اسلامی:
http://www.prsir.org/cp.asp?page=uview&mode=art&spage=read&aid=224. تاریخ مراجعه: 20/10/1390.
[1]. اعراف: 96.
[2]. حدید: 9.
[3]. طلاق: 11.
[4]. کهف: ۶۶.
[5]. يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا: جن: 2.
[6]. هود: 120.
[7]. فتح: 26.
[8]. زخرف: 63.
[9]. بقره: 208.
[10]. بقره: 213.
[11]. آل عمران: 84.
[12]. آل عمران: 103.
[13]. نسا: 59.
[14]. توبه: ۹۷.
[15]. اسرا: 36 و نجم: 28 و زخرف: 20.
[16]. انعام: 67 و نمل: 22.
[17]. بقره: 92 و غافر: 34.
[18]. آل عمران: 183 و 184.
[19]. غافر: ۲۸.
[20]. یونس: 74.
[21]. روم: ۴۷.
[22]. بقره: 138.
[23]. انفال: 24 و اعراف: 96.
[24]. طه: 113.
[25]. غافر: 22 و عنکبوت: 45.
[26]. بقره: 30 و ص: 72.
[27]. اعراف: 26، 27، 31 و 35، اسرا: 70 و یس: 60.
[28]. زمر: 10، 16 و 53، زخرف: 68، اسرا: 53 و 65، ابراهیم: 31، حجر: 40 و 49 و عنکبوت: 56.
[29]. حج: 50، سبأ: 4 و آل عمران: 195.
[30]. از جمله فجر: 15.
[31]. بقره: 276 و یوسف: 41.
[32]. Empowerment.
[33]. طه: ۴۷ و ۴۸.
[34]. فرقان: 20.