اثرهاي ارتباط جمعي با رهيافت اسلامي 2
رسانهها
رسانه متشکل از سه گروه است:
1. اصحاب حرفهاي رسانه؛
2. سياستمداران (ايدئولوژي) حاکم بر رسانه؛
3. سرمايهداران و پشتوانههاي مالي رسانه.
هرکدام از سه گروه فوق ميتوانند اولويت رسانه را در سياستگذاري کلي نسبت به نوع محتواي رسانهها تعيين کنند. اندازه و نوع اثر نيز بسته به محتواي کلي رسانه شکل خواهد گرفت. اصحاب حرفهاي رسانه با نوع قلم، بازي، موسيقي، اجراي حرفهاي، بيان، تدوين، ترکيببندي دکور صحنه، ژانرهاي استفاده شده، حرکت دوربين، نورپردازي، نوع کارگرداني، صفحهآرايي روزنامهها و مجلات، رنگ استفاده شده در مطبوعات، حرکات بدني سخنرانان، اندازه و قطع کتاب و مجله و روزنامهها و ... بر مخاطب تأثيرات منفي، مثبت، ناخواسته و حرفهاي ميگذارند. ايدئولوژي و سياست حاکم بر رسانه خط مشي اصحاب حرفهاي رسانه را تعيين ميکند. اگر اصحاب حرفهاي از ايدئولژي و سياست کلي رسانه تبعيت بکنند نوع اثر نيز در جهت اهداف ايدئولوژيکي پيش خواهد رفت. اما اگر تبعيت نکنند به احتمال زياد مجبور به کنارهگيري خواند شد. سرمايهداران يا پشتوانههاي مالي بر سياستهاي رسانهاي بسيار اثرگذارند. در رسانهها آگهي دهندهها و سرمايهداراني که رسانه را حمايت مالي ميکنند،رسانه را در جهت اهداف خودشان ساماندهي ميکنند. تهيهکنندگان فيلمها و برنامههاي صوتي – تصويري، ايدئولوژي خود را بر رسانه حاکم ميکنند. همين طور در ديگر رسانههاي نوشتاري، صوتي و الکترونيکي سرمايهداران تعيين کننده سياست کلي رسانه ميباشند. البته در برخي کشورهاي کمونيستي، مثل شوروي سابق و کشورهاي اسلامي مثل ايران، خط مشي کلي رسانهاي را ايدئولوژي حاکم بر رسانه تعيين ميکند نه سرمايهدار و پشتوانه مالي. در اين صورت سرمايهداران اصول و خواستههاي خود را به ناچار در جهت ايدئولوژي حاکم تنظيم ميکنند.
مخاطبان رسانه ها:
مخاطبان رسانه را ميتوان به صورت فردي يا جمعي بررسي کرد. تأثير و تأثرات جمع و فرد از يکديگر و جايگاه آندو در ارتباطات انساني غير قابل انکارند؛ بعضي اوقات يک فرد ميتواند به دليل موقعيت کاريزماتيک و يا بيان و قدرت اجتماعي خود اثرات همه رسانههاي مدرن و غير مدرن را خنثي کرده و جريان افکار عمومي را به نفع خود تغيير دهد.اين افراد در بسياري از مواقع اولويتهاي رسانهها را تعيين کرده و همه را با خود همراه ميسازند. اجتماع نيز ميتواند روي افراد تأثير گذاشته و آنها را در مارپيچ سکوت قدرتمندان و سياستمداران به سمت و سوي برنامههاي آنها بکشاند. حال بايد پرسيد با اين مقدمه کوتاه چه کسي و چه اجتماعاتي تحت تأثير اثرهاي رسانهها قرار ميگيرند و چه کسان يا جوامعي اندک تأثيري از آن نميگيرند؟
در بررسي مخاطبان رسانهها در قسمت فردي، فرد به تنهايي و در قسمت جمعي، فرد به عنوان عضوي از جمع مورد مطالعه قرار ميگيرد. از نظر اسلام افراد به دو دسته کلي با تقوا و بيتقوا تقسيم ميشوند. افراد با تقوا در عناصر اصلي فرهنگي محکم و استوارند. يقيني دارند که باور آنها را به آخرت، غيب، پيامبران الهي، دستورات ديني و تعظيم شعائر الهي عيان ميکند. به ارزشهايي اعتقاد دارند که زندگي آنها را از بعد حيواني به بعد انساني سوق داده و آنها را از ساير حيوانات ممتاز ميکند و رفتارها و کردارهايشان در راستاي باورها و گرايشهاي عميق اسلامي شکل ميگيرد.
به همين دليل فرد باتقوا يا جامعه باتقوا مورد لطف الهي بوده و اولويت او را فقط ايمان، باورها و گرايشهاي ديني او تعيين ميکند. رسانههاي جمعي نميتوانند چنين شخصي را از مسير اصلي و الهياش باز دارند و او را به راه ديگري سوق دهند. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: انّ مَن بذل نفسَه في طاعة الله سبحانه و رسوله کانت نفسه ناجيه سالمه رابحه غانمه: کسي که نفس خويش را در فرمانبرداري از خدا و رسول به کار دارد رستگار و سالم و تجارتش سودمند بابهره است. (امينزاده؛ 1376، 189: به نقل از شرح غرر ج 2 ص 565 شماره 3584). نوع شخصيت همراه تقوا نيز بر اندازه اثرپذيري مؤثر است هرقدر کسي شخصيت محکم و ثابتي داشته باشد، اثر کمتري از رسانههاي ارتباط جمعي ميپذيرد. نمونه اين مسئله شخصيت حضرت سلمان است که بنا به نقل، بيش از 250 سال قبل از پيامبر اسلام به خدا ايمان آورده و تبليغات و عملکرد ديگران روي او اثري نداشته است. شخصيتهاي پيامبران؛ ازجمله حضرت ابراهيم، حضرت موسي، پيامبر عظيم الشأن اسلام و غيره نيز از اين دستهاند.
به جهت اينکه راهکار اسلام را براي مقابله با اثرهاي ارتباط جمعي در جايگاه خود توضيح خواهيم داد بحث افراد باتقوا را بيش از اين طول نميدهيم.
افراد بيتقوا: دامنه شمول افراد بيتقوا بسيار گسترده و متشتت است. اثرپذيري افراد بيتقوا از وسايل ارتباط جمعي به نوع افراد، اندازه استفاده از عقل انساني، نوع فرهنگ، شخصيت افراد، نوع وابستگي آنها به گروههاي اجتماعي و نوع گروهها و ... بستگي دارد. در اين ميان عقل نقش بسيار مهمي ايفا ميکند؛ ملا احمد نراقي همه قواي بدن انسان را تابع چهار قوه دانسته و ميگويد: «و شأن عقل، ادراک حقايق امور و تميز ميان خيرات و شرور و امر به افعال جميله و نهي از صفات ذميمه است و فايده ايجاد قوه شهويه بقاي بدن است، که آلت تحصيل کمال نفس است؛ زيرا که: زيست بدن چند روزي در اين دنيا موقوف است به تناول غذا، شراب [نوشيدني]، تناکح و تناسل و احتياج آنها به قوه شهويه روشن و ظاهر است. و ثمره قوه وهميه فهميدن امور جزئيه است و دانستن دقايق اموري که به وسيله آنها به مقاصد صحيحه ميرسند. شغل قوه غضبيه آن است که: دفع مضرتهاي خارجيه از بدن نموده و نيز اگر قوه شهويه يا وهميه اراده سرکشي و خودسري کرده و قدم از جاده اطاعت عقل بيرون نهند ايشان را مقهور نموده و به راه راست آورد و در تحت تسلط عقل باز دارد.» (نراقي؛ 1378، 38) از نظر ايشان عقل بعد از روح در مقام وزارت قرار گرفته و همه قواي بدن انسان تابع عقلند؛ «مخفي نماند که: منشأ نزاع و جدال در مملکت نفس قوه عاقله است؛ زيرا که آن مانع ساير قوا ميشود از اينکه آثار خود را به ظهور رسانند و نميگذارد که نفس را مطيع و منقاد خود سازند، چون که اعمال و افعال آنها خلاف صواب ديد عقل و مخالف مقتضاي آن است.» (همان،31). امام علي (ع) ميفرمايد: من لم يهذب نفسه لم ينتفع بالعقل: هرکه تهذيب نفس نکرده باشد از عقل بهرهاي نبرده است. (امينزاده، ص192: به نقل از غررالحکم ج2 ص700 فصل 72). با توجه به اين تعريف مشخص ميشود که هرکس جايگاهي بيشتر به عقل در بدن ندهد، هميشه در پستي بوده و از هرکسي و هر صدايي تأثير خواهد پذيرفت. امير بيان ميفرمايد: اتباع کل ناعق، يميلون مع کل ريح، لم يستفيئوا بنور العلم فيهتدوا و لم يلجؤا الي رکن وثيق فينجوا: افراد پست در پي هر بانگ و صدايي ميروند و به هر بادي (فکر و انديشهاي هر چند غلط) ميل ميکنند، در شعاع نور دانش قرار نميگيرند تا هدايت شده را به جايي ببرند و تکيه بر اساس و معيار محکمي ندارند تا نجات يابند. (همان، 338: به نقل از تحف العقول مترجم ص163 و 164).
انسان همواره در حال ارتباط با خود، دیگران و جهان هستی در ذیل ارتباط با خداست. همه اندیشمندان ارتباطات این ارتباطات چهارگانه را در پارادایمهای غربی جستجو می کنند و ارتباطات اسلامی با همه عمق و گستره اش مظلوم و مهجور مانده است. این وبلاگ سعی می کند، با پارادایمهای اسلامی به دنبال ارتباطات برود.